تاثیرگذاری متفاوت مغز بر افزایش وزن در مردان و زنان
اسکن مغزی نشان میدهد عوامل تاثیرگذار بر چاقی در مردان و زنان متفاوت است.
پدرانه ها به نقل از ایرنا، محققان می گویند درک این تفاوت ها می تواند برای ایجاد روش های هدفمندتر کاهش وزن کاربردهایی داشته باشد.
تحقیقات جدید نشان میدهد تغییرات در سیم کشی مغزی افراد میتواند برخی از تفاوتهای چاقی بین مردان و زنان را توضیح دهد. تغییرات در مغز زنان چاق، بیشتر در مناطق مربوط به احساسات تمرکز دارد؛ در حالی که تغییرات در مردان چاق، در مناطقی یافت می شود که در حس درونی مانند احساس گرسنگی یا سیری نقش دارند.
در تحقیقات گذشته، تفاوتهای مغزی در افراد چاق مانند تغییرات در ساختار و اتصالات مغزی اثبات شده بود. آرپانا گوپتا، مدیر برنامه چاقی در مرکز میکروبیوم گودمن-لوسکین در دانشگاه کالیفرنیا لس آنجلس و سرپرست این مطالعه گفت: این تغییرات در نحوه نگرش ما به غذا، اشتهای ما و اینکه چگونه به تغییر الگوهای غذایی و در نتیجه چاقی منجر می شود، نقش دارد.
گوپتا و همکارانش میخواستند برای تعیین نقش جنسیت افراد در مسیرهای عصبی مغز و نقش این مسیرها در بروز چاقی، تحقیقات بیشتری انجام دهند.
این مطالعه که در نشریه “Brain Communications” منتشر شد، تأیید کرد که تفاوتها در شبکههای مغزی خاص، صرف نظر از جنسیت، ظاهرا با اضافه وزن یا چاقی ارتباط دارد. اما به نظر میرسد اینکه این تغییرات بر کدام بخش از مغز تأثیر گذاشته است، در مردان و زنان متفاوت است.
در حالی که به نظر میرسد چاقی در زنان بیشتر ناشی از احساسات و عواطف و پاداش غذایی باشد، در مردان ناشی از نحوه پردازش احساسات درونی است.
این مطالعه روی ۴۲ مرد و ۶۳ زن که بر اساس شاخص توده بدنی اضافه وزن یا چاقی نداشتند، انجام شد. این افراد با ۲۳ مرد و ۵۵ زن که دارای اضافه وزن یا چاقی بودند، مقایسه شدند.
از شرکت کنندگان سه اسکن ام آر آی برای ارزیابی ساختار، کارکرد و اتصالات مغزی انجام شد و اطلاعاتی در مورد رفتار و سلامت روان آنها از جمله آسیبهای دوران کودکی، حملات اضطراب و افسردگی، اعتیاد به غذا و ویژگیهای شخصیتی و همچنین میزان حساس بودن به ناراحتی در اعضای بدن مانند سوء هاضمه، احساس سیری یا احساس گرسنگی از آنها جمع آوری شد.
محققان این داده ها را با هم مقایسه کردند و دریافتند در زنان تغییرات مغزی مرتبط با عواطف و احساسات و در مردان تغییرات حسی شایع تر است، برخی از این تغییرات با ناملایمات و سختی های دوران کودکی و سلامت روان نیز مرتبط شناخته شد.
بو لی، استاد علوم اعصاب در آزمایشگاه کولد اسپرینگ هاربر در نیویورک که عوامل عصبی چاقی را در موش ها بررسی می کند، گفت: دو چیز کلیدی بر ساختار مغز تأثیر می گذارد. یکی ژنتیک است. ما چیزهای زیادی را از والدین خود به ارث می بریم که تا حدی زیادی ساختار مغز ما را مشخص می کند. بخش دیگر تأثیر محیط است. تجربیات کودکی و خانوادگی می تواند سیم کشی مغز را تغییر دهد.
در این مطالعه، گزارشهای تروما و اضطراب دوران کودکی در میان زنان با شاخص توده بدنی بالا در مقایسه با زنانی که شاخص توده بدنی پایینتری و نیز مردان بالاتر بود. این زنان همچنین بیشتر مستعد پرخوری هیجانی و عصبی بودند و به غذاهای فرآوری شده یا اعتیاد به غذا گرایش داشتند.
وارن بیکل، مدیر مرکز تحقیقات رفتارهای بهداشتی در دانشگاه ویرجینیا تک گفت: انسان ها به ویژه هنگام استرس، از نظر تکاملی اینگونه تربیت شده اند که به دنبال چیزهایی باشند که فوری، شدید و مطمئن است. غذا با این نیاز متناسب است و حتی غذای فرآوری شده متناسب تر است.
بیکل گفت که این امر ریشه در واکنش جنگ یا گریز دارد. اتفاقات استرسزای مکرر یا طولانی در دوران کودکی باعث میشود در بزرگسالی هنگام احساس استرس، مغز بهشدت از محیط اطراف خود آگاه شود.
بیکل گفت: این باعث میشود چیزهایی که در محیط اطراف میبینید تأثیر بیشتری روی شما بگذارد. این بدان معناست که اگر غذایی را مثل یک دونات یا یک تبلیغ فست فود را ببینید، ممکن است هوس خوردن آن را پیدا کنید.
در این تحقیق تغییرات مغزی مرتبط با خلق و خو در زنان شایع تر بود. چیزهایی مانند اضطراب و افسردگی نیز میتواند انگیزه فرد را برای فعالیت کاهش دهد که یکی دیگر از عوامل شناخته شده چاقی است.
گوپتا گفت این یافته ها می تواند برای درمان های اختصاصی چاقی کاربردهای داشته باشد. این تحقیق همچنین حلقه بازخورد بین مغز و روده را برجسته می کند.
وی افزود: الگوهای مغز بخشی از پازل هستند و نشان میدهند روابط با استرس، محیط، خلق و خو و تجربیات اولیه زندگی بر چاقی تأثیر میگذارند. ما باید این رویکرد “تمام بدن” را هنگام کمک به بیماران برای کاهش وزن مدنظر بگیریم.