نقش پدر و مادر در آموزش شجاعت به کودک
افراد شجاع اعتماد به نفس بالایی دارند و از اینکه واقعیت را به زبان بیاورند واهمه ای ندارند. از انجایی که شخصیت و شجاعت افراد از همان دوران کودکی شکل می گیرید این مسئله که پدر و مادر چگونه می توانند کودکان را شجاع تربیت کنند از اهمیت زیادی برخوردار است.
پدرانه ها؛ نحوه ی شکل گرفتن شخصیت افراد بسیار مهم است اما شجاعت به نوعی ستون فقرات به حساب می آید که بدون آن افراد موقعیت های زیادی را در اجتماع از دست خواهند داد .
مجبور کردن کودک به روبرو شدن با عامل ترس آور به نتیجه خوبی نمیانجامد. مطمئناً شما هم نمیخواهید او را مجبور به این کار کنید بلکه میخواهید شرایطی فراهم کنید که کودک احساس کند که میتواند بر موقعیت ترسناک تسلط داشته باشد. بهترین راه برای رسیدن به این هدف این است که با کودک همراه شوید.
کودکان را تشویق کنید شجاع باشند
فهرست مطالب
از تشویق و ترغیب غفلت نکنید. به کودک بگویید که میتواند شجاع باشد، چرا که او چیزی از شخصیتهای شجاعی که میشناسد کم ندارد. برای او از شخصیتهای شجاع مورد علاقهاش مانند شخصیتهای کتاب ها، کارتون ها و فیلم ها به عنوان نمونههای شجاعت مثال بزنید (البته شخصیت هایی که با فرهنگ و سبک زندگی ما سازگار باشند)، این به معنای مقایسه کردن نیست.
شما فقط به کودک میگویید که قهرمانها شجاعند چون با ترس هایشان روبرو میشوند و او هم میتواند یک قهرمان باشد. البته نباید طوری رفتار کنید که کودک احساس کند میخواهید او را تحت فشار بگذارید. اگر این کار با ظرافت انجام شود، کودک از آن استقبال میکند. همچنین در طی مدتی که کودک با ترس خود روبرو میشود عباراتی مانند “تو خیلی شجاعی”، “میدونستم که از پَسِش برمی آی”، “من به این همه شجاعت از جانب تو افتخار میکنم” را به او بگویید. میتوانید از سایر پاداش ها نیز استفاده کنید.
او را مجبور به شجاعت نکنید
ترس کودک از نگاه شما افراطی یا غیر منطقی است اما از دید خود او کاملاً به جا و درست است. بنابراین مجبور کردن او به انجام کاری که از آن می ترسد مثلاً قرار دادن او در یک اتاق تاریک، می تواند موجب وارد شدن صدمات روانی بیشتر به او بشود.
او را تحقیر و سرزنش نکنید
فرق ترس های بزرگترها با کودکان در اندازه ترس ها است واگرنه همه انسان ها چه بزرگ و چه کوچک ترس هایی را تجربه می کنند. پس به جای سرزنش کردن و تحقیر کردن او با او همدلی کنید و برای مثال به او بگویید که شما هم در کودکی تان از چیزهایی می ترسیدید اما کم کم یاد گرفتید چگونه دیگر از آنها نترسید.
خوب گوش کنید
اگر کودکتان نیاز به حرف زدن دارد، بایستید و به چیزی که برای گفتن دارد خوب گوش دهید. او نیاز دارد احساس کند که افکارش، احساساتش، خواستهها و نظراتش مهم هستند. به او کمک کنید با نام گذاشتن روی احساساتش با آنها راحت کنار بیاید.
بگویید «میفهمم که ناراحتی چون نمیتوانی به آن مهمانی بروی.»با پذیرفتن احساساتش بدون قضاوت درباره آنها، به احساسات او اعتبار میبخشید و نشان میدهید که برای چیزی که میخواهد بگوید ارزش قایلید. اگر عواطف خودتان را با او سهیم کنید مثلا اگر بگویید:«من نگران مامان بزرگم. خیلی مریضه»، او هم در بیان احساسات خودش اعتماد به نفس پیدا میکند.
بخش مهمی از شکلگیری اعتمادبهنفس کودک به انتخابهای مستقل او بستگی دارد. حتی اگر انتخابهای درست و بجایی نباشد. مطمئن باشید پس از چند بار، انتخابهای درستی خواهد داشت چون به خودش اعتماد دارد.
از ترس تا عمل
به فرزندتان یاد بدهید که حتی پس از پذیرفتن چیزهایی كه از رویارویی با آنها میترسد، ممكن است بازهم حس ناتوانی به سراغش بیاید.اما شهامت واقعی مهارتی ذهنی است نه احساسی. به عبارتی لازم است با مشاهده و تفكر، بر تكانههای احساسی خود غلبه کند. البته گفتنش آسان است.
میتواند همه ترسهای خود را روی كاغذ فهرست و اولویتبندی كند
حالا زمان وزنهبرداری است.با وزنههای سبكتر شروع کند و رفته رفته به وزنههای سنگینتر رو آورد. بنابراین اول سراغ ترسهای كماهمیتتر خود برود؛ مثلاً از صحبت در یك جمع كوچك تا اینكه بتواند در بین هزار نفر سخنرانی كند.این روند تدریجی دو فایده دارد. یكی اینكه دیگرمانند گذشته از انجام كاری بخصوص فرار نخواهد کرد و دیگر اینكه خود را عادت میدهد تا در آینده با شهامت بیشتری عمل كند.
با کودک خود همدلی کنید
تربیت فرزند شجاع قواعد و اصولی دارد و باید بدانید که ترسها در هر کودکی با دیگری متفاوت است و هر کودکی نسبت به یک چیز متفاوت عکس العمل نشان میدهد. مهمترین نکته برای تربیت فرزند شجاع شناخت راه حلهای هوشمندانه و اصولی برخورد با این ترسها است. یکی از بهترین راههای برخورد اصولی با ترس در کودکان «همدلی» کردن با آنها است. هرگز به حال کودک تاسف نخورید و برای او دلسوزی نکنید، کودکان خیلی خوب تفاوت همدلی و دلسوزی را میفهمند.
به عقیده روانشناسان کودک و پزشکان متخصص، بهتر است سبک تربیتی و رفتاری که کودکتان در هنگام ترسیدن نشان میدهد و شیوه برخورد خودتان را به خوبی بشناسید. بچهها هرکدام با دیگری متفاوت هستند و در نتیجه برخوردشان با ترسهای مختلف متفاوت است. بعضی از کودکان در برخورد با ترسهایشان محتاط تر و برخی دیگر نسبت به آنها بی تفاوت هستند. ترس در کودکان ممکن است با ترسهای شما یکسان باشد و همین نکته کمک می کند که شما بدانید در برخورد با ترسهای کودکتان و تربیت فرزند شجاع چگونه برخورد کنید.
صحبت با کودک از ترسهایش
اغلب والدین در صحبتهایی که با یکدیگر دارند، تصور میکنند یکی از راههای تربیت فرزند شجاع و مقابله با ترسها در کودکشان این است که کودک را مجبور کنند از ترسهایش صحبت کند. اغلب فشار آوردن به کودک برای حرف زدن از ترسهایش باعث میشود که احساس ناخوشایندی داشته باشد. اجبار کودک به صحبت از ترسهایش نه تنها راهی بد برای تربیت فرزند شجاع و تقویت حس شجاعت در او است، بلکه باعث میشود که کودک را در شرایطی قرار دهید که برای آن آماده نیست.
اگر زمانی کودک حاضر به صحبت از ترسهایش شد هرگز با گفتن جملاتی مانند «همین؟ این که ترس نداشت»، « این که اصلا موضوع مهمی نیست» یا «بزرگ شو! این چیزی نیست که باعث شود بترسی» سعی در کوچک جلوه دادن ترسهای او نکنید، زیرا با این کار باعث میشوید که کودک احساس کند با او همدل نیستید و درکش نمیکنید و باعث ایجاد حس تلخ ضعف و بیکفایتی در او میشود. به خصوص زمانی که کودک شما از تاریکی میترسد، از آنجایی که کودکان قدرت تخیل بالایی دارند، احتمالا تصوراتی دارند که شما از آنها بیخبرید، پس بهتر است که هرگز سعی در کوچک و بیاهمیت جلوه دادن ترسهایش نداشته باشید.
ترس اجتماعی و برخورد با آن
ترس اجتماعی و برخورد با آن بسیار اهمیت دارد که بدانید چه چیز باعث ایجاد ترس در کودکتان میشود و اصلا چرا از این موضوع میترسد. اگر کودکی مثلا از سگ بترسد، احتمال اینکه والدینش او را با یک عالمه سگ روبه رو کنند تا به اصطلاح با ترسش رو به رو شود، بسیار کم است.
ترسهای کودکان فقط محدود به ترس از تاریکی یا حیوانات نیست، بلکه در حالت پیشرفتهتر، کودکان از قرار گرفتن در موقعیتهای اجتماعی میترسند. به این دسته از ترسها «ترس اجتماعی» میگویند. در چنین حالتی کودکان از رو به رو شدن با هر موقعیت اجتماعی یا جایی که جمعیت نسبتا زیادی وجود داشته باشد، اجتناب میکنند و دچار اضطراب بسیار شدیدی میشوند. شیوه برخورد با ترسهای اجتماعی با سایر ترسها متفاوتتر است زیرا در صورتی که به آن توجه نشود باعث ایجاد مشکلات شخصیتی و عدم برقراری تعامل و ارتباط با دیگران در بزرگسالی میشود. بهتر است برای درمان ترسهای اجتماعی در کودکان از متخصص یا روان شناس کمک بگیرید.
یکی از نمونههای ترس اجتماعی زمانی است که کودکان از قرار گرفتن در یک جمع مانند تولدهای خانوادگی یا دوستانه میترسند و از رفتن به تولد و جشن خودداری میکنند، در چنین حالتی والدین و اطرافیان کودک میدانند که با رفتن به تولد مطمئن هستند کسی که بیشتر از همه به او خوش میگذرد خود کودک است اما اگر کودک همچنان در مقابل رفتن به مهمانی مقاومت نشان داد، پدر و مادر به جای این که این ترس و مقاومت را بی اهمیت جلوه بدهند، میتوانند به دنبال علت ترس او از جمعیت باشند و بفهمند چرا از رو به رو شدن با عده زیادی خجالت میکشد.
بگذارید ریسک کند
به فرزندتان بیاموزید حتی اگر نتیجه نهایی آنچه انتظارش را داشته، نباشد، اینکه راه مورد علاقه خود را انتخاب و برای انجام آن تلاش کند، ارزشمند است و بخش زیادی از کار را پیموده است اما این تفکر مخصوص افرادی است که اعتمادبهنفس دارند و از به نتیجه نرسیدن نمیترسند. فرزندتان را ترغیب کنید در فعالیتهای گروهی در مدرسه مانند عضویت در تیمهای ورزشی، گروههای موسیقی یا حتی گروههای علمی شرکت کند. با این کار او فرصت نشان دادن تواناییهایش را به دست میآورد و حتی ممکن است در این گروهها به عنوان سرگروه نقشهایی را برعهده بگیرد که در تقویت اعتمادبهنفس او نقش زیادی خواهد داشت.
اقدام دیگری که میتوانید انجام دهید، برنامهریزی برای گردشهای کوتاه اما هیجانانگیز خانوادگی است؛ دوچرخهای کرایه و مسیری را از قبل انتخاب کنید و به فرزندتان بگویید یک گردش غیرمنتظره دارید. مسیر حرکت را به او نگویید.بگذارید در عمل انجام شده قرار بگیرد، ترس را بیازماید و اعتماد به نفسش افزایش پیدا کند.
همچنین بخوانید: نقش پدر و مادر در مدیریت بحران هویت در نوجوانان
منبع: بیتوته