عمومی

7 دلنوشته و شعر زیبا درباره پدر

دلنوشته و جملات زیبا درباره پدر

 

خدایا به خواب پدر من آسایش

به بیداریش عافیت

به عشقش ثبات

به مهرش تداوم

و به عمرش برکت جاودان عطا کن

شکرانه اش با من

 

خیال پدر (سهراب سپهری) 

شب بودوماه واختر و شمع ومن وخیال 

خواب از سرم به نغمه مرغی پریده بود 

در گوشه اتاق فرو رفته در سکوت 

رویای عمر رفته مرا پیش دیده بود 

درعالم خیال به چشم آمدم پدر 

کز رنج چون کمان قد سروش خمیده بود 

موی سیاه او شده بود اندکی سپید 

گویی سپیده از افق شب دمیده بود 

یاد آمدم که در دل شبها هزار بار 

دست نوازشم به سر و رو کشیده بود 

از خود برون شدم به تماشای روی او 

کی لذت وصال بدین حد رسیده بود 

چون محو شد خیال پدر از نظر مرا 

اشکی به روی گونه زردم چکیده بود

پدر قنوت گرفته تو را برای خدا

 

بگو که یک شبه مردی شدی برای خودت

و ایستاده ای امروز روی پای خودت

 

نشان بده به همه چه قیامتی هستی

و باز در پی اثبات ادعای خودت

 

از آسمانیِ گهواره روی خاک بیفت

بیفت مثل همه مردها به پای خودت

 

پدر قنوت گرفته تو را برای خدا

ولی هنوز تو مشغول ربّنای خودت

 

که شاید آخر سیر تکامل حَلق ات

سه جرعه تیر بریزی درون نای خودت

 

یکی به جای عمویت که از تو تشنه تر است

یکی به جای رباب و یکی به جای خودت

مفید است بخوانید:
10 دل نوشته زیبا درباره پدر

 

بده تمام خودت را به نیزه ها و بگیر

برای عمه کمی سایه در ازای خودت

 

و بعد، همسفر کاروان برو بالا

برو به قصد رسیدن، به انتهای خودت

 

و در نهایت معراج خویش می بینی

که تازه آخر عرش است، ابتدای خودت

 

سه روزِ بعد، در افلاک دفن خواهی شد

کنار قلب پدر، خاک کربلای خودت

شور عشقت هست در قلبم ای پدر

گرمی لبخندهایت هست در ذهنم ای پدر

مهربانی هایت همواره در من جاری است

ساز آوای صدایت هم همیشه با من است

از تو از عشق تو لبریز هستم ای پدر

من برای دیدنت با سر دوانم ای پدر

زندگی یعنی پرواز در آغوش تو

مرگ یعنی من بدون عطر تو

حرف آخر را برایت مینویسم ای پدر

با تو بودن را دوست دارم ای پدر

شنیدن صـــــــدای قلب کسی که دوستــــــش داری

زیبــــــــــا‌ترین موسیقی دنیـــــاست

پدر عزیزم دوستت دارم،

زندگی آرام است، مثل آرامش یک خواب بلند

زندگی شیرین است، مثل شیرینی یک روز قشنگ

زندگی رویایی است، مثل رویای ِیکی کودک ناز

زندگی زیبایی است، مثل زیبایی یک غنچه ی باز

زندگی تک تک این ساعتهاست، زندگی چرخش این عقربه هاست،

زندگی راز دل مادر من. زندگی پینه ی دست پدر است، زندگی مثل زمان در گذر

پدر” اسطوره ای از آسمان است

پدر افسانه ای در این جهان است

 

پدر معنای هستی ، رمز ِ بودن

چو خون در بستر ِ جانم روان است

 

پدر صندوقی از اسرار پنهان

پدر سنگِ صبور و امتحان است

مفید است بخوانید:
19 نوامبر، روز جهانی مرد

 

سیه فامش نموده تیغِ خورشید

خمیده پیکرش همچون کمان است

 

سپیدش کرده موی و صورتش چین

گذرگاهی که عنوانش زمان است

 

پدر در عکسِ خود بر طاقِ ایوان

سیه موی است و زیبا و جوان است

 

پدر نجوای ذِکر شامگاهی

صلاتی هم نشین با کهکشان است

 

به عَرش سجاده اش فرش است و دائم

خدایَش جاری و وردِ زبان است

 

پدر در دیده ام زیباترین شعر

پدر در باورم یک قهرمان است

 

بدیدم خویش در آئینه ای نیک

به رخ دیدم که تصویرش عیان است

 

نظر کردم به دقت خویش و وی را

دو جسمی دیدم و روحی در آن است

 

ندیدم جز پدر در کُنهِ ذاتم

که وصفش خارج ازشرح و بیان است

 

اگر کفر است گویم خالق ، اما

پدر با خالقم همداستان است

 

پدر زیباترین تصویرِ دنیا

میانِ قابِ قلبم در نهان است

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا