9 دلنوشته زیبا و ناب درباره پدر
جملات و متون زیبای درباره پدر
نیاز به کسی دارم که راه را نشانم دهد، تنبیهام کند، تشویقم کند. نه به حق قدرتی که دارد؛ بلکه به اقتدارش. من پدرم را میخواهم.
اگر نباشی پدر
دلم که هیچ
دنیا هم تنگ میشود.
بــگذار یـک بــار دیـگر بـگویـم که ای مـرد هـمـیـشـه مــحبـوب مـن،
چــقدر «دوســتــت دارم»
پدر دستات برام گهواره بودن
چشات مثل چراغ خــونه من
بجز تو از همـــه دنیا بریدم
کسی رو مثل تو عاشق ندیدم
پدرای که از تو جاری
خون زندگی تو رگهام
ای که از نور دو چشمت
نور زندگی به چشمام
پدرم روزت مبارک
بارها میشد که کنارم باشد و دلم با او نباشد اما پدر هر جا که باشد،
دور و نزدیک،
شک ندارم که دلش هر لحظه با من است.
بوسه میزنم بر دست های مردی که هیچ گاه دستهایم را رها نکرد!
زنـــــــــــــــــدگی بار گرانی ست
که بر پشت پریشانی توست؛
کار آسانی نیست
نان درآوردن و غم خوردن و عاشق بودن؛
پـــــــــــــــــدرم
کمرم از غم سنگین نگاهت خَم باد
“روز پدر رو به بابای نازم تبریک میگم”
بار دگر زنده شد کودکیم پشت در
خانه ما منتظر چشم به را پدر
باز پدر آمد و وی خوش نان رسید
باز پدر معنی آزادی و ایمان رسید
پدرم
ای کاش تو باز آیی و من پای تو بوسم
در سجده روم صورت زیبای تو بوسم
هر جا که برفتیو دمی جای گرفتی
آنجا بروم گریه کنان جای تو بوسم……..
دوست دارم بابایی
جوراب لایق یک مرد نیست…
برایت کفشهایی از جنس طلا هدیه میدهم
که لایق مهربانیهایت باشد
تا بپوشی و مردانه قدم برداری چون نان آور خانه تو هستی
تویی که تکیه گاهى ستون هر خانهای
با وجود توست که پا برجاست
تاتو نباشی پای هر زنی لنگ است
زندگی با وجود تو قشنگ است
تقدیم به پدران پاک سرزمینم