10 دل نوشته زیبا درباره پدر
جملات و متون زیبای درباره پدر
پشتم به تو گرم است. نمیدانم اگر تو نبودی . زبانم چطور می چرخید . صدایت نزنم!
راستش را بخواهی . گاهی . حتی وقتی با تو کاری ندارم . برای دل خودم صدایت میزنم ؛ بابا!
آنقدر با دستهایت انس گرفته ام که گاهی دلم لک میزند . دستانم را بگیری.
هر بار دستانم را میگیری . خیالم راحت میشود ؛ میدانم که هوایم را داری و من میان ازدحام غریبی .
گم نمیشوم و تو هیچ وقت دستم را رها نمیکنی …
پــــدر بشنو این حرف فرزند خویش
عزیز و گرامی و دلبند خویش
تویی مایه ی بود و پیدایشم
کنارت به ناز و به آسایشم
پدر تکیه گاه وجود منی
تو سرمایه ی هست و بود منی
پــــدر ای چراغ خونه! مرد دریا . مرد بارون
با تو زندگی یه باغه . بی تو سرده مثل زندون
هر چی دارم از تو دارم . تو بهار آرزوها
هنوزم اگه نگیری . دستامو می افتم از پا
ای تکیه گاه محکم من . ای پــــدر جان
ای ابر بارنده ی مهر و لطف و احسان
ای نام زیبایت همیشه اعتبارم
خدمت به تو در همه حال . هست افتخارم
اونایی که وقتی پــــدرشون صداشون میکنه میگید : هان ؟ چیه ؟ چیکار داری ؟ ؟ ؟
یادتون باشه کسایی هستن که حاضرن عمرشونو بدن تا پدرشون یکبار دیگه صداشون کنه . . .
پــــدر جان قسم به جان عزیزت که هیچ گاه
یاد شکوهمند تو از دل نمی رود
تا دامن کفن نکشم زیر پای خاک
نقشی تو هم دمی ز مقابل نمی رود
فکر کردن به پدر مثل گرمای کنار هیزمی سرخ شده از آتش، در یک روز سرد زمستانی است. امنیت در وجود پدر، مثل آغوش گرم مادری پر مهر، برای فرزندی ترسان از دنیای ناشناختههاست.
پدر! همسفر مهربان روزهای كودکیام! چه عاشقانه در كنار تو بزرگ شدم اما افسوس که تو جوانیات را برای بزرگ شدن من صرف کردی.
اگر در آسمان قلبم ستارهباران هم باشد، پدر تنها خورشید قلب من از ازل تا ابد است.
آرامش یعنی وقتی که صدای قدمهای پدر را وقتی از بیرون میآید بشنوی.