پدر موفق کیست؟

پدر موفق با همکاری همسر که برایش ارزش زیادی قائل است، برای سعادت خانواده حداکثر تلاش خود را می کند.

پدرانه ها؛ پدر آگاه راهنمای خوبی برای حل مشکلات خانواده است. پدری که سردوگرم زندگی را چشیده چون دوستی مهربان همسر و فرزندان را راهنمایی می کند. تجربه هایش را در اختیار آنان می گذارد. اگر همسر و فرزندان بانظرات سازنده  او مخالفت کنند، سرسختی نمی کند. با آرامش، تدبیر و نرمش می کوشد آنان را قانع کند تا از مقاومت دست بردارند. او هرگز با لجبازی و سرسختی  نظرش را تحمیل نمی کند. اگر مخالفت خانواده منطقی بود،  پس از بررسی یا مشاوره به راحتی می پذیرد.

پدر در تربیت فرزندان نقش بسیارمهمی دارد. متاسفانه بعضی از خانواده‌ها تصور می کنند تربیت فرزندان وظیفه پدر است و مادر نمی تواند قاطعانه با فرزندان برخورد کند و به فرد قوی‌تری نیاز دارد.

“حالا صبر کن  تا بابات خانه بیاد بهش بگم چکار کردی .” با چنین تهدید ی، فرزند فکر می کند پدر قدرت مطلق خانواده است. بجای علاقه به پدر، از او می ترسد. برخی مادران نگرانند که  با تنبیه  فرزند محبت  اورا از دست دهند. چنین تهدیدهایی موجب می شود فرزندان اهمیت پدررا در خانواده نادیده بگیرند.

پدرخوب بین کار،  دوستان و خانواده تعادل ایجاد می کند. خانوده اش با دوستان خانوادگی که معیارهای مورد نظر اورا دارند رفت‌وآمد می کند تا فرزندان زندگی اجتماعی را بیاموزند. پدری که همیشه به تنهایی با دوستان اش معاشرت دارد، همسر و فرزندان را نادیده می گیرد و مرکز زندگی اجتماعی را خارج از خانواده  می داند.

پسرانی که پدر بد اخلاق و قدرت طلبی دارند که نظرش را برخانواده تحمیل می کند، همان روش پدر را می آموزند و با همسر به همان نحو رفتار می کنند. دختران نیز تصور می کنند همه مردان ظالم و مستبد هستند و ازدواج اسارت و بردگی است.

فرزندان در خانواده که واحدی از اجتماع است با همزیستی آشنا می شوند. پدری که با خانواده خود وهمسر رابطه خوبی  دارد زندگی مسالمت‌آمیز وهمکاری را به فرزندان می آموزد. پدرمستقل، روابط خوب و صمیمی با همه اطرافیان دارد. فردی که  هنوز به استقلال فکری و عاطفی نرسیده، به والدین وابستگی افراطی دارد. پس از ازدواج انتظار دارد آنان برای زندگی مشترک او تصمیم گیری کنند. فرد وابسته وقتی از خانواده صحبت می کند، منظورش والدین است. چنین فردی متاسفانه نمی تواند خانواده خوشبختی  داشته باشد و از زندگی اش راضی باشد. فرد وابسته اگر رفتارش را تغییرندهد، ناخواسته رفتار اشتباه‌اش را به فرزندان می آموزد.

پدرموفق در ایجاد و حفظ روابط خوب و سازنده بین والدین‌اش با  همسر و فرزندان و جلوگیری از تنش می کوشد. او به والدین همسر مانند والدین  خود احترام می گذارد.

اگر مردی برخلاف میل والدین با دختر مورد نظرش ازدواج کند، مسلما” با اختلاف و تنش بیشتری روبرو می شود. او باید والدین را متقاعد کند که مخالفت تا قبل از ازدواج موثر است، اما پس از ازدواج راهی جز پذیرش نظرات او را ندارند. از آنان انتظار دارد که درحد توان برای خوشبختی و رضایت او و خانواده‌اش تلاش کنند.

پدرخوب در تربیت فرزندان با همسرتوافق دارد. بین آنان تفاوت نمی  گذارد. زیرا تبعیض باعث می شود که فرزند احساس کند که خواهران و برادران اش را به او ترجیح می دهند. در خانواده ای که پسررا برتر  از دختر می دانند. دختر دچارخودکم بینی می شود.کودکان حساس اند  .حتی کودک خوب هم با مشاهده تبغیض درخانواده نامید می شود و ممکن است به مسیر اشتباهی کشیده شود.

پدرموفق نکات اخلاقی منفی همسررانزد فرزندان مطرح  نمی کند. اختلافات اش را با او بزرگ و غیرقابل حل نشان نمی دهد. او با روش های موثر اختلاف با همسر را برطرف می کند و به توافق می رسد تا فرزندان با اصول حل مسئله آشناشوند. او قدرشناش زحمات و تلاش های همسر است و نکات مثبت او را در خانواده عنوان می کند تا فرزندان با قدرشناسی آشنا شوند. او به خوبی می داند که فرزندان درجمع خانواده با ازدواج و طرز رفتار با همسر آشنا می شوند.

اگر مردی برخلاف میل والدین با دختر مورد نظرش ازدواج کند، مسلما” با اختلاف و تنش بیشتری روبرو می شود. او باید والدین را متقاعد کند که مخالفت تا قبل از ازدواج موثر است

فرزندان خانواده‌های ناموفق نسبت به ازدواج بدبین می شوند. پسرانی  که پدر بد اخلاق و قدرت طلبی دارند که نظرش را برخانواده تحمیل می کند، همان روش پدر را می آموزند و با همسر به همان نحو رفتار می کنند. دختران نیز تصور می کنند همه مردان ظالم و مستبد هستند و ازدواج اسارت و بردگی است.

همسر و فرزندانی که می دانند در آمد پدر کفاف مخارج زندگی را نمی دهد و با قناعت و صرفه‌جویی مشکلات را می‌پذیرند،  انتظار دارند پدر سرکوفت نزند،  تحقیر نکند و منت بر سرشان نگذارد. او وظیفه اش را انجام می دهد. متاسفانه برخی پدران از موقعیت مالی خود برای تسلط بر همسرو فرزندان استفاده می کنند و مرد سالاری هستند.

پدر موفق بر اهمیت پول بیش از اندازه تاکید نمی کند و آن را عامل اختلاف و دعوای مکرر نمی داند. در خانواده‌ای که بیش از حد به پول اهمیت داده شود،  فرزندان فقط به فکر کسب درآمد هستند و مادیات را بر همه چیز ترجیح می‌دهند.

پدر ثروتمندی که بیدریغ همه پول مورد نظر فرزند را همیشه در اختیارش می گذارد، او را با مدیریت خرج و کسب در آمد،  آشنا نمی کند. فرزندی که همیشه هرچه می خواهد می خرد پرتوقع می شود و هرکاری را نمی پذیرد.  البته پدر وظیفه دارد که بر اهمیت پول در حد اعتدال تاکید کند تا فرزندان را با کارو مسولیت پذیری و کسب در آمد برای امرار معاش آشنا کند.

همچنین بخوانید: چگونه برای دخترمان پدر بهتری باشیم؟

منبع: تبیان